رازهای جاذبه های گردشگری ترسناک اروپا
به گزارش دیتاپد، شاید گمان کنید که ما به احلام یقین داریم یا از این سوال ها و فصول رمزآلود و بدیع خوشمان می آید، اما لطفا به ما از این بهرک نچسبانید و راجع ما زود داوری نکنید. ما فقط می خواهیم قربان باورها و عقیده ها و اعتقادات نوظهور و بدیع را در کشورها و اقطار نوع به نوع و همگون جهان برسی کنیم تا شما هم بدانید در این سمند کجا چه خبر است و چه می گذرد. اگر شما هم جزو آن جوخه هستید که منازع و دوست این مقوله ها و محتویات هستید، باید بگوییم که اسناد، مدارک و شواهد و حتی بساط کنونی پیرامون این اجسام از باب نفوس ولایتی و غیربومی و علاقه مندان به این نوع موضوع ها به حدی قوی و جدی هستند که ولیک لابل علاوه بر این انکار آن چیزی را حل نمی کند و مشکل شما با این جوخه از معتقدات و افراد با رد و انکار قابل حل شدن نیست. به چند مورد که در دوام به آن اشاره می شود در ادامه در مطلب جاذبه های گردشگری اروپا در مورد رازهای جاذبه های گردشگری ترسناک اروپا بیشتر صحبت خواهیم کرد.
با ما سفر کنید و با تور اروپا از قاره سبز اروپا دیدن کنید و با دریافت خدمات ویزای شینگن از گردش به دور اروپا لذت ببرید.
نام اثر: دستانی که درعوض جهت کشیدن نگارگری طراحی پافشاری می کنند؛ یکی از فصول رمزآلود و خوش یک تابلوی نقاشی است که هنرمندی به نام بیل استونهم در یکی از روزهای سال 1972 ترسیم کرد. اثری که رخسار یک پسر بچه را در کنار عروسک دخترکی مدال می دهد که به قاب یک در شیشه ای تکیه کرده اند. اگر به دقت در شیشه ای را نگاه کنید، کف دست های مازاد یدکی دیده خواهد شد که به پشت در محدودیت و مخمصه سختی می آورند. اطلاعاتی را که خود بازیگر در آزادگی همین ها استقرار داده است مشغول کننده و خسته کننده تماشای بیننده التفات است، پسر بچه کودک خود او در سن پنج سالگی است! و آن در که در بنیان چهره پردازی بود دارد هم نمون راز مرز بین دنیای ما و دنیای آخرت یا به عبارتی دنیای نا ممکن ها است و عروسک راهنمای پسر بچه پس از ورود به دنیای بدیعه ها و ناشناخته هاست.
هر ویژگی و عموم که این بوم را از باب مدتی در وارستگی و اسارت داشته، به خریدار مستقبل هشدارهای ترسناک داده اما کو گوش شنوا؟! این افراد مطالبه می کردند که در وقت سر زدن یا شب، تمثال پسر بچه یا عروسک به حرکت در آمده یا درون می شد. بیشتر افرادی که این نقاشی را دیده اند، پس از مدت کوتاهی خبرهای اکراه می دادند، آنها تقریر آسیب یا ضعف می کردند. اما اولیه حادثه غیرمترقبه که موجب شد تا این چهره نگاری در دنیای هنر دعوا به پا کند، هیئت نهج وجد التفات تثبیت گیرد چه بود؟ قطعا مواردی که رمز کردیم نبوده بلکه چیزی مهم تر باید باشد. مالک آغازین نمایشگاهی که این چشم انداز را به صورت رسماً در اعراضگر دید همگی گذاشت و ایضاً منتقدی که به خاطر ابتدایی بار آن را از دیدگاه هنری به خرامیدن کشید، در کمتر از یک سال پس از نظر ادراک آن شاد و آمرزیده شدند! راستش را بخواهید، ما هم اطلاعی نداریم که آیا واقعا تماشای عکس این پرده تصویر هم تأثیری بر شما یا ما دارد یا خیردارد! اما اگر ویژگی و عموم خرافاتی هستید، می توانید تجریه کنید!
عروسک شوم
عروسک آنابل؛ خانمی به قصد شراء یک عروسک بابت دخترکش در سال 1970 به یک عتیقه فروشی رفت و پس از جلا مبلغی عروسک را را درعوض جهت دخترش آشنا خریده و آن جا را ترک کرد. اما رمان به همین جا ختم نمی شود و فروختن عروسک تازه ابتدا ماجرایی جالب است! بشنوید: باخبر چند روز پس از کرفتن کادوی خود، حسابی با آن سرگرم شدن و مادی و اخروی نوپرست با عروسک زیبایش ساختن بیدار می شود که عروسک از اتاق هایی که بازپسین بار با آن تفنن می کرده، آشکارا شده و در منزل دیگری متواضع و متکبر است
و هم، در همان روزها برگه های یادداشت مملو و تهی دور و اکناف آپارتمان این سلاله پیدا می شد و پراکندگی عجیب تر تماشا قطره های تازه ای از خون روی وضع افاده عروسک بود! خودتان را بگذارید جای دانا! دخترک بیچاره، خوب به خبره حق بدهید. اگر تشویش نکند مشوش شدن حق طبیعی خبردار است چون مهم ترین چیز شادخواری گذران یک عذرا بچه کوچک یعنی عروسکش روی لباسش چند قطره خون بینایی شده می دانید که درخصوص یک باکره بچه عروسکش یعنی همه چیز او! با بقا رابطه داشتن ماجرا، این قبیله غرض گرفتند تا با دو منهی باخبر حرفه ای در پایه شناسایی ارواح رابطه بگیرند؛ این دو نفر هم کسی نبودند به جز اِد و لوورن وارن. ما هم مثل شما از آل سرکشی ها بی آگهی هستیم، تصور این دو مفتش در این دابه پاسخی راجع به حساب ما نداشتند. این عروسک در حال مرتب در پای پوش بدایع و رموز این دو فرد و تو یک جعبه شیشه ای نظر داشته می شود.
جعبه عجیب
کویین منیس قصد داشت یک میز شربت تهبه کند ازاین رو به یک بازارگه ولایتی و غیربومی رفته و آن را بیع کرد و پایدار از هم شب خرید، کابوس تماشا های او اوان شد. کابوس ها نه عزب او بلکه اطرافیانش را هم جفا می داد. وی پس از لختی آهنگ گرفت این پاره خمپاره را به مادرش داده و به نحوی از شر آن سبکبار شود. اما نصیب آبشخور والده اصل چه شد؟ و چه بر سر آن ام بی مکنت آمد؟ مادر کویین پایدار در هم روز اول سکته مغزی کرد! بله!سکته مغزی! گروش می کنید؟ پس از این اتفاق، تک تک صاحبان این جوله حوادث تلخناک مختلفی را به محض نگه داری آن اعلامیه کردند. آخرین مالک مهم این کیش پاره گلوله ویژگی و عموم به نام جیسون هدسن بود که در کنار مسائل علاوه بسیار دیگری که هر روز برایش پیش می آمد، آخر سر هم به یک نوع صدمه پوستی تنش آلود هم تصادم شد!
بیچاره!!! پندار شاهنامه پیدایش این تیردان با هولوکاست مرتبط است! هولوکاست، وقتی سرگذشت پیدایش کیش پاره گلوله را ملاحظه می کنیم به یکی از قربانیان نجات یافته هولوکاست می رسیم. عقیده بر اینست که این فرد شفاعت دیبوک استملاک شده بود. دیبوک در اسطوره شناسی یهود روحی وصمت بد و نحس است که جایگزین روح ناس می شود. پس از اینکه دیبوک کار دون خود را شفاعت مدعو:صفت خوانده دعوتی نوپرست به اتمام برساند، بدن او را ترک می کند.
راستش را بگویید شما باشید جبن نمی کنید؟ اما با مرئی شدن موضوع، آقای هدسن با انبازی و کمک یکی از علمای دین یهود پشتکار بر آبستن کردن آن از دیدگان حیوان گرفت تا پسین آزاری به هیچکس نرسد. نکته نالایق اعتنا و تماشایی:نام پرشور اینجاست که قصه و تاریخ این کیش پاره گلوله همچنان حاق انسان حیات دارد و حتی الهام بخش فیلم تسخیر ایجاد سال 2012 هم بوده است!شما چه آزمایش ای از بخش ها رازناک دارید؟ دهری مطبوع و تصوری و به دور از شکیبایان و احلام را برایتان رجا می کند.
منبع: جاده های سبز